چاقی و لاغری-Anti-obesity too thinness

چرا پرخوری چرا کم خوری؟

چاقی و لاغری-Anti-obesity too thinness

چرا پرخوری چرا کم خوری؟

خاطره ای جالب

از وقتی که یادم میاد چاق بودم.همیشه از این موضوع ناراحت و غمگین می شدم.همه ما تقریباً مشکلات عام چاقی بیش از حد می دونیم.اما چیزی که مشکل من رو 2 برابر می کرد ورزش مورد علاقه من بودش.البته من زمانی که فوتبال بازی می کردم زیاد اضافه وزن نداشم و چیزی در حدود 10 تا 15 کیلو بودش.اما شماکه بهتر از من می دونید در رشته فوتبال یک کیلو اضافه وزنم تاثیر گذار هست چه برسه به این همه!!!!!

خلاصه سرتون درد نیارم تصمیم دارم اولین خاطره ای که می خوام بگم شاید تلخ ترین خاطره من از دوران چاقی و اضافه وزن باشد.

  

یادم میادش که اون روزا سخت تمرین می کردیم چون بزودی لیگ منطقه ای شروع می شدش.نزدیک مهر بود.مربی با عجله تمرین رو قطع کردش و رو به بچه گفت: امروز یه خبر عالی براتون دارم شاید بهترین خبر زندگیتون.همه تعجب کردن و با هم پچ پچ می کردن که موضوع چیه.تو همین بین بودش که یکی از بچه ها گفت: خب آقا بگید دیگه.مربی رو به جمع کردش گفت: یک بازی تدارکاتی براتون دارم که عالی هستش.همه منتظر اسم تیم بودن که مربی برگشت و گفت ما جمعه با تیم پاس (که اون موقع در تهران بودش) بازی می کنیم.همه خوشحال شدن.از فردا تمرینات با شور و شوق بسیاری شروع شد آخه 4 روز دیگه بازی بودش.

روزا می گذشت تا اینکه وقت مسابقه شد.سوار مینی بوس شدیم راهی ورزشگاه دستغیب.وقتی وارد ورزشگاه شدیم شکوه و امکانات همه مارو که یک رختکن و آب خوری کنار زمین تمرین به زور داشتیم گرفته بود.واقعاً مجموعه کاملی هست این مجموعه ورزشی دستغیب با استانداردهای آسیایی.

بازی اول و نوجوانان ما انجام دادن و بازی و 2 به 1 باختن.حالا بازی ما که جوانان بودیم واسمون حیثیتی شده بود.خلاصه همه تعویض می شدن و نوبت من شدش که برم تو بازی رفتم که همون موقع یک ضربه کاشته شدش که با اصرار زیاد اونو گرفتم سانتر کردم توپ هم گل شد و یکی از بهترین بازی ها رو انجام دادم.بازی و یک برصفر بردیم.همه خیلی خوشحال شده بودن.

یکی از مربی های  اون موقع پاس که بعد ها فهمیدم دستیار مجید جلالی بودش اومد کنارم گفت: تو بازیکن خوبی هستی من به آینده تو خوشبین هستم اما مشکلی که وجود داره اضافه وزن تو هستش.و شروع کرد یک نیم ساعتی با من صحبت کردن که چرا وزنتو کم نمی کنی حیف تو نیستش و از این حرفا.آخر قرار شدش 6 ماه بعد ،بعداز اینکه وزنمو کم کردم دوباره واسه تست برم پیشش.

الان 7 سال از اون موقع می گذره و من هنوز قراره وزنمو کم کنم برم پیشش.این بهترین فرصت زندگی من بودش که بخاطر چاقی از دست دادم.هیچ وقت اون حرفشو یادم نمیره که بخاطر اضافه وزنته که نمیشه بیای.

این یکی از تلخ ترین خاطرات من بودش که در مورد اضافه وزن برایم پیش آمده چون چندتا از دوستانم رفتن و الان دارن در تیم های دسته یکی بازی می کنن اما من نا امید نیستم و می خوام یکبار برای همیشه از شر این اضافه وزن خلاص بشم.الان 2 ماه است که زیر نظر دکتر کرمانی رفتم در حدود 12 کیلو از اضافه وزن خودمو کم کردم و مطمئنم که بالاخره از شر اضافه وزنم خلاص میشم.

منتظر من باشید با خاطرات دیگر و چیزهای آموزشی زیاد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.